موضوع: اختلال خلقی
نویسنده: محمد امیدی فرد
اختلال مختلط اضطراب ـ افسردگی
مشخصه این اختلال خلق افسرده پایدار یا عود کنندهای که دست کم یک ماه طول بکشد و با علایم اضطراب نظیر آشفتگی خواب، خستگی یا انرژی پایین، تحریک پذیری و نگرانی همراه باشد (جدول 6). علایم بایستی از لحاظ بالینی رنج و عذاب چشمگیری ایجاد کرده باشد و یا سبب تخریب عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزههای مهم کارکردی شود. حالتهای مختلط مذکور بیش از همه در میان مراجعین مراکز طبی عمومی گزارش شدهاند، چون این بیماران شکایتهای جسمی متعددی دارند که سبب اضطراب آنها میشود، و یکی از برجستهترین این شکایات خستگی مزمن است. بر اساس ملاکهای ICD-10 برای بسیاری از این بیماران تشخیص ضعف اعصاب (نورآستنی) مطرح میشود. برخی از بیماران مبتلا به سندرم خستگی مزمن نیز علایم مختلط اضطراب و افسردگی دارند.
جدول 6 ملاکهای پژوهشی برای اختلال مختلط اضطراب افسردگی
الف) خلق ملول مداوم یا عود کنندهای که لااقل یک ماه طول بکشد.
ب) این خلق ملول با حداقل چهار تا از علایم زیر به مدت لااقل یک ماه همراه باشد:
(1) دشواری تمرکز یا احساس کار نکردن مغز
(2) به هم خوردن خواب (دشواری در به خواب رفتن یا حفظ تداوم خواب، یا داشتن خوابی غیر رضایتبخش و توأم با بیقراری)
(3) احساس خستگی یا کمبود انرژی
(4) تحریکپذیری
(5) نگرانی
(6) زود به گریه افتادن
(7) گوش به زنگی مفرط (Hypervigilance)
(8) انتظار بدترین اتفاقات را داشتن
(9) ناامیدی (بدبینی فراگیر به آینده)
(10) اعتماد به نفس اندک یا احساس بیارزشی
پ) علایم مزبور موجب رنج و عذاب چشمگیر بالینی یا مختل شدن کارکردهای اجتماعی، شغلی یا سایر کارکردهای مهم شده باشد.
ت) علایم مزبور ناشی از اثرات جسمی مستقیم یک ماده (مثلاً از مواد مورد سوء مصرف یا از داروها) یا یک بیماری طبی عمومی نباشد.
ث) هر سه نکته زیر وجود داشته باشد:
(1) بیمار هیچ وقت واجد ملاکهای اختلال افسردگی اساسی، اختلال دیستایمی، اختلال هول یا اختلال اضطراب فراگیر نبوده باشد.
(2) بیمار در حال حاضر واجد ملاکهای هیچ اختلال خلقی یا اضطرابی دیگری (حتی اختلالی در فروکش نسبی) نباشد.
(3) علایم را با هیچ اختلال روانی دیگری نتوان بهتر توجیه کرد.
افسردگی غیرمتعارف (آتیپیک)
افسردگی آتیپیک به خستگی اطلاق میشود که بر سابقه هراسها و اضطراب جسمی اضافه شده، و با نشانههای نباتی معکوس همراه است (یعنی بدتر شدن خلق در اواخر روز، بیخوابی، و تمایل به پرخوابی و پرخوری)، به نحوی که به عوض کاهش وزن، افزایش وزن رخ میدهد. در بسیاری از افراد مبتلا به اختلال افسردگی آتیپیک، آشفتگی خواب در نیمه اول شب رخ میدهد، و بنابراین میتوان پیشبینی کرد که این افراد به تحریکپذیری، خوابآلودگی مفرط، و خستگی در طول روز دچار شوند. ویژگی مزاج این گونه بیماران، حساسیت مفرط، به خصوص در قبال طرد، است. به نظر میرسد که داروهای SSRI و مهار کنندههای منوآمین اکسیداز (MAOIs) تا حدودی برای این بیماران اختصاصی هستند. داروهای محرک روان نظیر آمفتامین نیز برای برخی از این بیماران مفیدند.
سایر اختلالاتی که در DSM-IV-TR گنجانده نشدهاند
چندین اختلال توأم با تغییرات خلقی در نظام طبقهبندی رسمی DSM لحاظ نشدهاند. برخی از این اختلالات در نظام تشخیصی اروپا وجود دارند و در ICD-10 گنجانده شدهاند.
ملال هیستروئید
طبقه ملال هیستروئید شامل نشانههای معکوس نباتی است که مشخصات آن عبارتند از: (1) واکنشهای گیج کننده نسبت به موقعیتها و فرصتهای عاشقانه و احساساتی، و هجوم اندوه و ملال (خشم توأم با افسردگی، و حتی اقدام به خودکشی) در هنگام شکست و ناکامی در عشق؛ (2) مختل شدن لذت انتظاری، در عین توانایی واکنش توأم با لذت، هنگامی که شرایط آن به وسیله دیگران فراهم شده باشد (یعنی حفظ پاداش تمام کننده)؛ (3) اشتیاق وافر برای مصرف شکلات و شیرینی، چون این مواد حاوی ترکیبات فنیلاتیلآمین و قندهایی هستند که تصور میشود ورود اسید آمینه L ـ تریپتوفان را به سلولها و نورونها تسهیل میکنند؛ بر اساس نظریات موجود، L ـ تریپتوفان منجر به ساخت مواد درونزاد ضد افسردگی در مغز میشود. عبارت «هیستروئید» از آن جهت در نامگذاری این اختلال به کار رفته است که نشان دهد آسیبشناسی خاص این اختلال، به وضوح ثانویه به آشفتگیهای زیستی است. درمان این بیماران به صورت علامتی انجام میشود. برخی از بیماران به داروهای SSRI، برخی به MAIOs، و تعدادی نیز به تثبیتکنندههای خلق، مثل کاربامازپین (tegretol) پاسخ میدهند. این عنوان یک تشخیص «رسمی» در DSM-IV-TR محسوب نمیشود؛ میتوان آن را گونهای آتیپیک از افسردگی قلمداد کرد.
روانپریشی حرکتی
دو شکل از روانپریشی حرکتی وجود دارد: بیحرکت (آکینتیک) و پرحرکت (هیپرکینتیک). نمای بالینی شکل بیحرکت روانپریشی حرکتی شبیه به بهت کاتاتونی است، اما برخلاف نوع کاتاتونیک اسکیزوفرنی به سرعت برطرف میشود، سیر بدی ندارد و منجر به تباهی شخصیت بیمار نمیشود. شکل پرحرکت روانپریشی حرکتی ممکن است به برآشفتگی (excitement) بیماران مانیا یا کاتاتونیک شباهت پیدا کند. این شکل هم مثل شکل بیحرکت سریعاً رفع میشود و سیر خوبی دارد. ممکن است بیمار سریعاً از حالت بیحرکت به شکل پرحرکت تغییر پیدا کند و در مرحله برآشفتگی میتواند برای دیگران خطرساز باشد. خلق این بیماران فوق العاده بیثبات است. روانپریشی حرکتی احتمالاً شکلی از اختلال روانپریشی گذرا باشد.
روانپریشی توأم با سردرگمی
روانپریشی توأم با سردرگمی و برآشفتگی طبق نخستین توصیفی که از آن شده است شبیه به مانیا است ولی با مانیا در چندین مشخصه تفاوت دارد: در روانپریشی توأم با سردرگمی، اضطراب بیشتر، حواسپرتی کمتر، و بیربطی کلامی شدیدتر از پرش افکار وجود دارد. روانپریشی توأم با سردرگمی احتمالاً یکی از گونههای بالینی مانیا است که در اختلال دوقطبی I دیده میشود. این بیماران ممکن است به سرعت از حالت بیحرکت به پرحرکت تغییر پیدا کنند و در مرحله برآشفتگی دیگران را در معرض خطر قرار دهند.
روانپریشی توأم با اضطراب و کیفوری
روانپریشی توأم با اضطراب و کیفوری ممکن است شبیه افسردگی همراه با سرآسیمگی باشد، اما این مشخصه را هم دارد که بیمار به قدری مهار شده است که حرکت چندانی نمیتواند بکند. حالات دورهای اضطراب فلج کننده و افکار بدگمانانة انتساب به خود، مشخصههای این بیماری است، اما خود متهمسازی، اشتغال ذهنی با مسایل خود بیمارانگارانه، سایر علایم افسردگی، و توهم نیز ممکن است با این بیماری همراه شود. در مرحلة کیفوری شایعترین تظاهرات عبارت است از رفتار گستاخانه و افکار خود بزرگبینانهای که بیش از آنکه به اغراق و مبالغه در مورد خود بیمار مربوط باشد، به رسالت خوشحال کردن دیگران و نجات دادن جهان مربوط است.
جدول 7 ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TR در مورد اختلال خلقی ناشی از بیماری طبی عمومی
الف) به هم ریختگی برجسته و دایمی در خلق که وجه غالب تصویر بالینی باشد و مشخصهاش وجود حداقل یکی از موارد زیر باشد:
(1) خلق افسرده یا کاهش واضح علاقه یا لذت در تمام یا تقریباً تمام فعالیتها
(2) خلق بالا، گشاده، یا تحریکپذیر
ب) با توجه به سابقه، معاینه جسمی، یا یافتههای آزمایشگاهی، شواهدی وجود داشته باشد حاکی از آنکه علایم مزبور پیامد جسمی مستقیم یک بیماری طبی عمومی است
پ) علایم مزبور را اختلال روانی دیگری (نظیر اختلال انطباق (adjustment) با خلق افسرده، در پاسخ به استرس ناشی از ابتلا به بیماری طبی عمومی) بهتر توجیه نکند.
ت) این طور نباشد که علایم مزبور صرفاً در سیر دلیریوم رخ داده باشند.
ث) علایم مزبور به لحاظ بالینی رنج و عذابی چشمگیر ایجاد کرده باشند و یا کارکردهای اجتماعی، شغلی، یا سایر کارکردهای مهم فرد را مختل ساخته باشند.
معین کنید کدام نوع است:
با خصایص افسردگی: وقتی است که خلق غالب فرد، افسرده باشد منتها ملاکهای دورة افسردگی اساسی وجود ندارد.
با دورة شبهافسردگی اساسی: وقتی است که ملاکهای کامل دورة افسردگی اساسی (بجز ملاک ب) وجود دارد.
با خصایص مانیا (شیدایی): وقتی است که خلق غالب فرد، بالا، سرخوشانه، یا تحریکپذیر است.
با خصائص مختلط: وقتی است که هم علایم مانیا وجود دارد و هم علایم افسردگی ولی هیچ یک غلبه ندارند.
نکته کدگذاری: نام اختلال طبی عمومی را در محور I وارد کنید؛ مثلاً اختلال خلقی ناشی از کمکاری تیروئید، با خصایص افسردگی؛ اختلال طبی عمومی را در محور III نیز کدگذاری کنید.
نکته کدگذاری: اگر علایم افسردگی بخشی از دمانس عروقی از قبل موجود باشند، با کدگذاری در زیر نوع مناسب به علایم افسردگی اشاره کنید؛ یعنی، دمانس عروقی، با خلق افسرده.