موضوع: اختلال خلقی
نویسنده: محمد امیدی فرد
دارودرمانی
پس از اثبات تشخیص میتوان یک برنامه درمان دارویی را تدوین نمود. تشخیص صحیح اهمیت اساسی دارد زیرا اختلالات طیف دوقطبی و یکقطبی نیازمند رژیمهای درمانی متفاوتی هستند.
هدف درمان دارویی رفع علایم است و نه صرفاً کاهش آنها. بیمارانی که علایم باقیهای دارند برخلاف کسانی که وارد حالت فروکش کامل شدهاند در معرض خطر عود یا بازگشت دورههای خلقی و تداوم تخریب عملکرد روزانه هستند.
اختلال افسردگی اساسی:
استفاده از دارودرمانی احتمال بهبود بیمار افسرده را ظرف یک ماه آینده تقریباً 2 برابر میکند. ظهور اثرات درمانی چشمگیر تمامی داروهای ضد افسردگی موجود 3 ـ 4 هفته طول میکشد، هر چند اثرات این داروها ممکن است زودتر شروع شود. انتخاب داروی ضد افسردگی بر این اساس صورت میگیرد که عوارض داروی تجویزی با وضعیت جسمانی بیمار، مزاج و سبک زندگی وی کمترین تداخل را داشته باشد. خانوادههای متعددی از داروهای ضد افسردگی وجود دارند (جدول 36 ـ 1/15) که مکانیسم اثر بسیاری از آنها متفاوت است و خود این مسئله به طور غیر مستقیم شاهدی بر ناهمگونی ضایعات بیوشیمایی دخیل در افسردگی است. مهار کنندههای مونوآمین اکسیداز (MAOIs) و ضد افسردگیهای سه حلقهای (TCAs) نخستین و قدیمیترین داروهای ضد افسردگی هستند و هنوز هم از آنها استفاده میشود، اما ترکیبات دارویی جدیدتر سبب شدهاند درمان افسردگی برای بالینگر و بیمار راحتتر شود.
جدول داروهای ضد افسردگی
نام ژنریک (تجاری)
|
دوز معمول روزانه
|
عوارض شایع
|
نقاط ضعف بالینی
|
مهارکننده های باز جذب NE
|
دزیپرامین (نورپرامین، Pertofrane)
|
300 ـ 75
|
خوابآلودگی، بیخوابی، افت وضعیتی، فشار خون، آریتمی قلبی، افزایش وزن، عوارض آنتیکولینرژیک (a)
|
بیش مصرف میتواند کشنده باشد. افزایش تدریجی دوز (تیتراسیون) ضروری است
|
پروتریپتیلین (Vivactil)
|
60 ـ 20
|
خوابآلودگی، بیخوابی، افت وضعیتی فشار خون، سرآسیمگی، آریتمی قلبی، اثرات آنتیکولینرژیک (a)
|
بیش مصرف ممکن است کشنده باشد. افزایش تدریجی دوز ضروری است
|
نورتریپتیلین (Pamelor, Aventyl)
|
200 ـ 40
|
خوابآلودگی، افت وضعیتی فشار خون، آریتمی قلبی، افزایش وزن، عوارض آنتیکولینرژیک (a)
|
بیش مصرف میتواند کشنده باشد؛ عیار گیری دوز (تیتراسیون) ضروری است.
|
ماپروتیلین (Ludiomil)
|
225 ـ 100
|
خوابآلودگی، آریتمی قلبی، افزایش وزن، عوارض آنتیکولینرژیک (a)
|
بیش مصرف ممکن است کشنده باشد. افزایش تدریجی دوز ضروری است
|
مهارکنندههای بازجذب سروتونین (5-HT)
|
سیتالوپرام (Celexa)
|
60 ـ 20
|
تمامی داروهای SSRI ممکن است سبب بروز بیخوابی، سرآسیمگی، رخوتزایی، ناراحتی گوشی و کژکاری جنسی شوند
|
بسیاری ازSSRI ها ایزوآنزیمهای مختلف سیتوکروم p450 را مهار میکنند. این داروها بهتر از سه حلقهایها تحمل میشوند و در بیش مصرف ایمین بالایی دارند. SSRIهای با نیمه عمر کوتاهتر در صورت قطع ناگهانی ممکن است با علایم قطع همراه باشند.
|
اسیتالوپرام (Lexapro)
|
20 ـ 10
|
فلوکستین (Prozac)
|
40ـ 10
|
فلووکسامین (Luvox) (b)
|
300ـ100
|
پاروکستین (Paxil)
|
50 ـ 20
|
سرترالین (Zoloft)
|
150 ـ 50
|
مهارکننده های باز جذب سروتونین (5-HT) و NE
|
آمی تریپتیلین (Elavil, Endep)
|
300 ـ 75
|
خوابآلودگی، افت وضعیتی، فشار خون، آریتمی قلبی، افزایش وزن، اثرات آنتیکولینرژیک (a)
|
بیش مصرف میتواند کشنده باشد. افزایش تدریجی دوز ضروری است.
|
داکسپین (Sinequan, Triadapin)
|
300 ـ 75
|
خوابآلودگی، افت وضعیتی فشار خون، آریتمی قلبی، افزایش وزن، اثرات آنتیکولینرژیک (a)
|
بیش مصرف میتواند کشنده باشد.
|
ایمی پرامین (Tofranil)
|
300 ـ 75
|
خوابآلودگی، بیخوابی و سرآسیمگی، افت وضعیتی فشار خون، آریتمی قلبی، ناراحتی گوارشی، افزایش وزن، اثرات آنتیکولینرژیک (a)
|
بیش مصرف میتواند کشنده باشد. افزایش تدریجی دوز ضروری است.
|
تریمی پرامین (Surmontil)
|
300 ـ 75
|
خوابآلودگی، افت وضعیتی فشار خون، آریتمی قلبی، افزایش وزن، اثرات آنتیکولینرژیک (a)
|
ـ
|
ونلافاکسین (Effexor)
|
375 ـ 150
|
تغییرات خواب، ناراحتی گوارشی، سندرم قطع
|
دوزهای بالا ممکن است سبب افزایش فشار خون شوند؛ افزایش تدریجی دوز ضروری است. قطع ناگهانی میتواند سبب بروز علایم قطع شود.
|
دولوکستین (Cymbalta)
|
60 ـ 30
|
ناراحتی گوارشی، سندرم قطع
|
|
داروهای دارای فعالیت پیش و پس سیناپسی
|
نفازودون
|
600 ـ 300
|
رخوت
|
افزایش تدریجی دوز ضروری است. فاقد عارضه جنسی است
|
میرتازاپین (Remeron)
|
30 ـ 15
|
رخوتزایی، افزایش وزن
|
کژکاری جنسی ایجاد نمیکند
|
مهارکننده بازجذب دوپامین
|
بوپروپیون (Wellbutrin)
|
400 ـ 200
|
بیخوابی یا سرآسیمگی، ناراحتی گوارشی
|
فرآوردههای پیوسته رهش بایستی روزی 2 بار مصرف شود. بدون عارضه جنسی یا افزایش وزن
|
داروهای با اعمال مختلط
|
آموکساپین (Asendin)
|
600 ـ 100
|
خوابآلودگی، بیخوابی / سرآسیمگی، آریتمی قلبی، افزایش وزن، افت وضعیتی فشار خون، عوارض آنتیکولینرژیک (a)
|
ممکن است سبب بروز اختلالات حرکتی شود. افزایش تدریجی دوز ضروری است.
|
کلومیپرامین (Anafranil)
|
300 ـ 75
|
خوابآلودگی، افزایش وزن
|
افزایش تدریجی دوز ضروری است
|
ترازودون (Desyrel)
|
600 ـ 150
|
خوابآلودگی، افت وضعیتی فشار خون، آریتمی قلبی، ناراحتی گوارشی، افزایش وزن
|
احتمال بروز پریاپیسم (نعوظ دردناک)
|
توجه: دامنه دوزهای قید شده مربوط به بزرگسالان 18 تا 60 سالهای است که وضعیت سلامت جسمی خوبی دارند و داروی دیگری مصرف نمیکنند. دوز دارو بر حسب داروی مورد استفاده، داروهای مصرفی همراه، وجود بیماری طبی یا جراحی (همراه)، سن، زمینه ژنتیکی و سایر عوامل متغیر است. اسامی تجاری، اسامی رایج در ایالات متحده هستند.
(a) خشکی دهان، تاری دید، تأخیر ادراری و یبوست.
(b) از سوی اداره دارو و غذای ایالات متحده (FDA) برای درمان افسردگی تأیید نشده است.
|
رهنمودهای عام بالینی:
شایعترین اشتباه بالینی که باعث میشود امتحان یک ضد افسردگی با شکست روبهرو شود، مصرف دارو به مقدار ناکافی و به مدت ناکافی است. مقدار داروی ضد افسردگی را باید تا حداکثر سطح توصیه شده بالا برد و حداقل چهار یا پنج هفته در آن سطح نگه داشت تا بتوان امتحان یک دارو را ناموفق دانست؛ مگر آنکه زودتر عوارضی پیدا شود که مانع از این کار گردد. از طرف دیگر اگر بیماری دارد با مقدار کمی دارو بهبود بالینی پیدا میکند، لازم نیست مقدار دارو بالا برده شود، مگر آنکه این بهبود متوقف شده باشد و هنوز حداکثر منفعت بالینی به دست نیامده باشد. اگر بیماری دارویی را به مدت دو تا سه هفته به مقدار کافی مصرف کرد، ولی هیچ گونه پاسخی پیدا نکرد، بالینگر میتواند در صورت امکان غلظت پلاسمایی دارو را اندازهگیری کند. این آزمایش، ناپذیرندگی و مهمتر از آن، توزیع غیر معمول دارو را از نظر فارماکوکینتیک نشان میدهد که در صورت اخیر به معنای آن است که مقدار دارو را باید تغییر داد.
مدت مصرف دارو و پیشگیری:
درمان ضد افسردگی را حداقل به مدت شش ماه یا اگر دورة قبلی طولانیتر بود، به اندازة طول مدت آن باید ادامه داد. در چندین مطالعه نشان داده شده که درمان پیشگیرانه با ضد افسردگیها در کاهش تعداد و شدت موارد عود مؤثر است. در یک مطالعه این نتیجه به دست آمد که اگر فاصلة دورهها کمتر از دو و نیم سال باشد، ممکن است درمان پیشگیرانه به مدت پنج سال لازم باشد. عامل دیگری که بالینگر را باید به فکر درمان پیشگیرانه بیندازد، وخامت دورههای افسردگی قبلی است. اگر در دورههای قبلی فکر خودکشی به نحو چشمگیری وجود داشته یا کارکرد روانی ـ اجتماعی بیمار به مقدار قابل توجهی مختل شده، بالینگر باید درمان پیشگیرانه را در نظر داشته باشد. ضد افسردگیها را به تدریج و در عرض یک تا دو هفته (بسته به نیمه عمر ترکیبی که مصرف شده) قطع باید کرد. در چندین مطالعه دیده شده است که مصرف نگهدارندة ضد افسردگیها برای درمان افسردگی مزمن ظاهراً بیخطر و مؤثر است.
هدف مرحله نگهدارنده درمان، پیشگیری از بروز دورههای جدید خلقی (عود) است. فقط بیمارانی که افسردگیهای عود کننده یا مزمن داشتهاند کاندید درمان نگهدارنده هستند.
انتخاب اولیه دارو:
داروهای ضد افسردگی موجود از نظر اثربخشی کلی، سرعت تأثیر یا اثربخشی طولانیمدت تفاوتی با همدیگر ندارند. وجوه افتراق این داروها عبارتند از: خصوصیات دارویی، تداخلات دارویی، عوارض کوتاهمدت و بلندمدت، احتمال بروز علایم قطع دارو و سهولت تنظیم دوز. عدم پاسخ به یک داروی بخصوص یا عدم تحمل آن به معنای عدم اثربخشی داروهای دیگر نیست. انتخاب درمان اولیه به عوامل زیر بستگی دارد: ازمان اختلال، سیر بیماری (سیر مزمن یا عود کننده با افزایش احتمال بروز علایم افسردگی در هنگام قطع درمان همراه است)، سابقه خانوادگی بیماری و پاسخ به درمان، شدت علایم، بیماریهای طبی عمومی یا سایر اختلالات روانپزشکی همزمان، سابقه پاسخهای قبلی به درمانهای مرحله حاد افسردگی در گذشته، تداخلات دارویی احتمالی و ترجیح بیمار. به طور کلی حدود 45 تا 60 درصد تمام بیماران سرپایی غیر روانپریش دچار اختلال افسردگی اساسی غیر مزمن بدون عارضه (همراه با حداقل اختلالات طبی و روانپزشکی) که درمان آنها با درمان دارویی شروع میشود به درمان پاسخ میدهند (منظور از پاسخ به درمان کاهش دستکم 50 درصد در علایم پایه است)؛ اما تنها 35 تا 50 درصد به فروکش کامل میرسند (فقدان کامل علایم افسردگی).
درمان انواع مختلف افسردگی:
برخی انواع دورههای افسردگی اساسی ممکن است به ضد افسردگیهای خاصی پاسخهای متفاوتی بدهند. بیمارانی که دچار افسردگی اساسی یا خصائص آتیپیک هستند (همان که گاه ملال هیستروئید نامیده میشود) به MAOIها یا SSRIها پاسخ بهتری میدهند. داروهای ضد افسردگی با اثر دوگانه بر روی گیرندههای سروتونرژیک و نورآدرنرژیک در افسردگیهای ملانکولیک (مالیخولیایی) اثربخشی بیشتری دارند. افسردگی فصلی زمستانی را میتوان با نوردرمانی درمان نمود. درمان دورههای افسردگی اساسی با خصائص روانپریشانه مستلزم ترکیبی از ضد افسردگی و یک داروی ضد روانپریشی آتیپیک است. در چند مطالعه دیده شده که درمان با تشنج الکتریکی (ECT) در این مورد مؤثر و ای بسا مؤثرتر از دارودرمانی است. در افسردگی با خصائص آتیپیک شواهد قوی به نفع اثربخشی MAOIها وجود دارد. داروهای SSRI و بوپروپیون (Wellbutrin) نیز در افسردگی آتیپیک به کار میروند.
اختلالات همراه:
وجود همزمان یک اختلال دیگر میتواند بر انتخاب درمان اولیه تأثیرگذار باشد، برای مثال درمان موفقیتآمیز OCD همراه با علایم افسردگی معمولاً منجر به فروکش افسردگی میشود. به همین ترتیب در مواردی که اختلال هول (پانیک) همراه با افسردگی اساسی بروز میکند، داروهایی که در هر دو اختلال مؤثر هستند ارجحیت دارند (مانند سه حلقهایها و SSRIها). به طور کلی در موارد همابتلایی، اختلال غیر خلقی در انتخاب درمان تعیین کننده است.
سوء مصرف همزمان مواد احتمال بروز اختلال خلقی ناشی از مواد را افزایش میدهد که برای ارزیابی این امر بررسی شرح حال یا بررسی وضعیت فرد پس از چند هفته پرهیز الزامی است. در اختلالات خلقی ناشی از مواد پرهیز اغلب منجر به فروکش علایم افسردگی میشود. در مواردی که علیرغم پرهیز علایم چشمگیر افسردگی تداوم مییابد تشخیص یک اختلال خلقی مستقل گذاشته شده و تحت درمان قرار میگیرد.
بیماریهای طبی عمومی عوامل خطرساز اثبات شده بروز افسردگی هستند. وجود دوره افسردگی اساسی با افزایش عوارض و مرگ و میر بسیاری از بیماریهای طبی عمومی همراه است (مانند بیماریهای قلب و عروق، دیابت، بیماریهای عروق مغز و سرطان).
استفاده درمانی از عوارض جانبی:.
انتخاب ضد افسردگیهای رخوتزا (مانند آمیتریپتیلین) برای بیماران افسرده مضطربتر و یا انتخاب داروهای فعال کنندهتر (مانند دزیپرامین) برای بیماران دچار کندی روانی حرکتی عموماً مفید نیست. برای مثال هر گونه فواید کوتاهمدت پاروکستین، میرتازاپین یا آمیتریپتیلین (داروهای رخوتزاتر) بر روی علایم اضطراب یا بیخوابی با گذشت زمان مایه دردسر میشود. این داروها اغلب در درازمدت همچنان رخوتزایی دارند که خود این امر ممکن است سبب قطع زودرس دارو از سوی بیمار و در نتیجه افزایش خطر بازگشت یا عود شود. برخی پزشکان برای تسکین فوریتر علایم یا خنثی کردن عوارض جانبی که اکثر بیماران نهایتاً با آنها انطباق حاصل میکنند، در کنار ضد افسردگیها از داروهای کمکی مانند قرصهای خوابآور یا ضد اضطراب استفاده میکنند.
سابقه درمانی قبلی بیمار مهم است، زیرا پاسخ قبلی فرد اصولاً پیشبینی کننده پاسخ وی در حال حاضر است. شکست مستند امتحان صحیح یک خانواده به خصوص از ضد افسردگیها (مانند SSRIها، سه حلقهایها یا MAOIها) به نفع انتخاب یک خانواده دارویی متفاوت است. سابقه پاسخ یکی از بستگان درجه اول به یک داروی بخصوص با احتمال پاسخ خوب خود بیمار به داروهای هم خانواده آن دارو همراه است.
شکست درمان مرحلة حاد. بیماران به دلایل زیر ممکن است به یک دارو پاسخ ندهند: 1. عدم تحمل عوارض دارو حتی با وجود پاسخ بالینی خوب 2. بروز عوارض ایدیوسنکراتیک 3. ناکافی بودن پاسخ بالینی 4. اشتباه بودن تشخیص. امتحان دارو در مرحله حاد بایستی 4 تا 6 هفته ادامه یابد تا مشخص شود که آیا کاهش معنادار علایم روی میدهد یا خیر. اکثر بیمارانی که نهایتاً پاسخ کامل میدهند در صورت دریافت دوز کافی در طول هفتههای اول تا هفته چهارم دستکم پاسخ نسبی نشان میدهند (منظور از پاسخ نسبی دستکم 20 تا 25 درصد کاهش شدت علایم افسردگی نسبت به قبل از درمان است)؛ البته در همه موارد چنین نیست. فقدان پاسخ تا هفته 4 تا 6 نشانگر لزوم تغییر درمان است. برای تعیین میزان نهایی کاهش علایم بر اثر یک دارو به مدتی طولانیتر (8 تا 12 هفته و حتی بیشتر) نیاز است. تقریباً نیمی از بیماران به دلیل عدم تحمل یا غیر مؤثر بودن داروی اولیه به داروی دوم نیاز پیدا میکنند.
انتخاب گزینه دوم درمان:
در مواردی که درمان اولیه شکست میخورد، تغییر درمان یا تقویت داروی فعلی با یک داروی دیگر گزینههای رایجی است. انتخاب یکی از این دو گزینه (تغییر داروی واحد اولیه به داروی واحد دیگر در مقابل افزودن یک داروی دوم به داروی اول) به موارد زیر بستگی دارد: سابقه درمانی قبلی بیمار، میزان فواید بالینی حاصل شده بر اثر داروی اول و ترجیح بیمار. اصولاً به دنبال شکست درمان اولیه راهبرد تغییر دارو بر راهبرد تقویت ارجحیت دارد. از سوی دیگر راهبردهای تقویت در بیمارانی مفید است که با درمان اولیه تا حدودی علایمشان تخفیف یافته اما به فروکش کامل دست نیافتهاند. اثبات شدهترین راهبردهای تقویت عبارتند از: افزودن لیتیوم (Eskalith) و هورمون تیروئید. ترکیب یک SSRI و بوپروپیون (Wellbutrin) نیز به نحو رایجی به کار میرود. در واقع هیچ روش تلفیقی از نظر اثربخشی برتری قاطعی بر روشهای دیگر نداشته است. ECT در موارد افسردگی روانپریشانه و غیر روانپریشانه مؤثر است، اما عموماً در موارد بسیار شدید یا مواردی که مکرراً مقاومت نشان میدهند به کار میرود.
درمان تلفیقی:
اغلب در کار بالینی دارودرمانی و رواندرمانی رسمی با هم تلفیق میشوند. اگر پزشک اختلالات خلقی را اساساً ناشی از مسائل سایکودینامیک (روانپویشی) بداند، دودلی وی برای استفاده از داروها ممکن است سبب پاسخ ضعیف، عدم رعایت دستورات درمانی و احتمالاً تجویز دوز ناکافی به مدت ناکافی شود. از سوی دیگر اگر پزشک نیازهای روانی اجتماعی بیماران را نادیده بگیرد دارودرمانی به نتیجه دلخواه نمیرسد. چندین کارآزمایی تلفیق دارودرمانی و رواندرمانی در بیماران سرپایی دچار افسردگی مزمن نشان دادهاند درمان تلفیقی نسبت به هر یک از این دو نوع درمان به تنهایی با پاسخ و میزان فروکش بالاتری همراهند.
اختلالات دوقطبی:
درمان دارویی اختلالات دوقطبی شامل مرحله حاد و مرحله نگهدارنده است. در عین حال درمان دوقطبی در بیماران دچار مانیا، هیپومانیا یا افسردگی مستلزم راهبردهای متفاوتی است. در جدول 37 ـ 1/15 فهرست داروهای مورد تأیید FDA (اداره دارو و خوراک ایالات متحده) در درمان اختلالات دوقطبی ارائه شده است. هر یک از این داروها عوارض و نیمرخ ایمنی منحصر به فردی دارد و هیچ دارویی در تمامی بیماران مؤثر نیست. اغلب پیش از دستیابی به درمان مطلوب لازم است چند داروی به اصطلاح تثبیت کننده خلق امتحان شود.
جدول داروهای مورد تأیید FDA (اداره دارو و غذای ایالات متحده) در درمان اختلالات دوقطبی
نام دارو
|
مانیا
|
درمان نگهدارنده
|
آریپی پرازول (Abilify)
|
بلی (2004)
|
خیر
|
کاربامازپین XR (Equetro)
|
بلی (2004)
|
خیر
|
دیوالپروئکس (Depakote)
|
بلی (1996)
|
خیر
|
لاموتریژین (Lamictal)
|
خیر
|
بلی (2003)
|
لیتیوم (Lithobid)
|
بلی (1970)
|
بلی (1974)
|
ریسپریدون (Risperdat)
|
بلی (2003)
|
خیر
|
کوتیاپین (Seroqucl)
|
بلی(2004)
|
خیر
|
زیپراسیدون (Geodon)
|
بلی (2004)
|
خیر
|
درمان مانیای حاد:
درمان مانیای حاد یا هیپومانیا معمولاً راحتترین مرحله درمان اختلالات دوقطبی محسوب میشود. برای پایین آوردن خلق بیمار میتوان از یک یا چند دارو استفاده کرد. بیماران دچار مانیای شدید بهتر است بستری شوند چرا که در بیمارستان تجویز دوزهای تهاجمی امکانپذیر است و ظرف چند روز تا چند هفته میتوان به پاسخ کافی دست یافت. اما اغلب بیماران دچار مانیا پذیرندگی خوبی ندارند، زیرا این بیماران غالباً نسبت به بیماری خود بصیرت ندارند و از مصرف دارو امتناع میکنند. از آنجا که اختلال قضاوت، تکانشگری و پرخاشگری روی هم رفته بیمار یا دیگران را در معرض خطر قرار میدهد، بسیاری از بیماران در مرحله مانیا به دلیل محافظت خود بیماران یا دیگران در مقابل آسیب، تحت درمان دارویی قرار میگیرند.
لیتیوم کربنات:
لیتیوم کربنات نمونه پیشگونه «تثبیت کنندههای خلق» محسوب میشود. با این حال به دلیل آنکه اثرات ضد مانیای لیتیوم با تأخیر و به کندی آغاز میشود، معمولاً در مراحل اولیه درمان داروهای ضد روانپریشی آتپیک، ضد تشنجهای تثبیت کننده خلق یا بنزودیازپینهای پر قدرت به آن اضافه میشوند. سطوح درمانی لیتیوم بین 6/0 تا mEq/L2/1 است. در سالهای اخیر مصرف لیتیوم در مرحله حاد به دلیل اثربخشی غیر قابل پیشبینی، عوارض مشکلساز و نیاز به آزمایشهای مکرر محدود شده است. ارائه داروهای جدیدتر با عوارض و سمیت کمتر که نیاز به آزمایشهای کمتری دارند سبب شده مصرف لیتیوم کاهش یابد. با این حال در بسیاری از بیماران منافع بالینی لیتیوم قابل توجه است.
والپروات. مصرف والپروات (اسید والپروئیک [Depakene] یا دیوالپروئکس سدیم (Depakote) در درمان مانیای حاد بر کاربرد لیتیوم پیشی گرفته است. والپروات برخلاف لیتیوم فقط در درمان مانیای حاد کاربرد دارد، هر چند اکثر متخصصین معتقدند این دارو اثرات پیشگیرانه هم دارد. دوز معمول اسید والپروئیک 750 تا 2500 میلیگرم در روز با سطوح خونی بین 50 تا mg/ml120 است. بارگیری سریع دهانی سدیم دیوالپروئکس با دوز 15 تا mg/kg20 از همان روز اول درمان به خوبی تحمل میشود و با شروع سریع پاسخ درمانی همراه است. در حین درمان با والپروات انجام برخی بررسیهای آزمایشگاهی ضروری است.
کاربامازپین و اکسکاربازپین:
کاربامازپین در سراسر جهان از چند دهه قبل به عنوان درمان خط اول مانیای حاد به کار رفته است اما در ایالات متحده از سال 2004 برای این منظور تأیید شده است. دوز معمول کاربامازپین برای درمان مانیای حاد بین 600 تا 1800 میلیگرم در روز با سطوح خونی 4 تا mg/ml12 است.و اکسکاربازپین یک همخانواده کتوی کاربامازپین است که برخی خواص ضد مانیک آن شبیه کاربامازپین است؛ اما نسبت به کاربامازپین دوزهای بالاتری از این دارو مورد نیاز است، زیرا 1500 میلیگرم اکسکاربازپین تقریباً معادل 1000 میلیگرم کاربامازپین است.
کلونازپام و لورازپام:
ضد تشنجهای بنزودیازپینی پر قدرتی که در مانیای حاد به کار میروند عبارتند از کلونازپام (klonopin) و لورازپام (Ativan). هر دو داروی فوق به عنوان درمان کمکی سرآسیمگی، بیخوابی، پرخاشگری، احساس ملال و نیز حملات هول همراه با مانیای حاد مؤثر بوده و به طور گستردهای در این موارد به کار میروند. بیخطری و نیمرخ خوشخیم عوارض این داروها آنها را به داروهای کمکی مطلوب در کنار لیتیوم، کاربامازپین یا والپروات تبدیل کرده است.
ضد روانپریشیهای متعارف (تیپیک) و غیر متعارف (آتیپیک):
تمامی داروهای ضد روانپریشی آتیپیک (الانزاپین، ریسپریدون، کوتیاپین، زیپراسیدون و آریپی پرازول) اثرات اثبات شده ضد مانیا دارند و FDA کاربرد داروهای مزبور را در این مورد تأیید کرده است. داروهای ضد روانپریشی آتیپیک در مقایسه با داروی قدیمی هالوپریدول (haldol) و کلرپرومازین (Thorazine) کمتر سبب تحریک پتانسیل پسسیناپسی و دیسکینزی دیررس میشوند و بسیاری از آنها پرولاکتین را افزایش نمیدهند. اما این داروها در زمینه افزایش وزن و مشکلات مرتبط با آن یعنی مقاومت به انسولین، دیابت، هیپرلیپیدمی، هیپرکلسترولمی و عوارض قلبی و عروقی، خطراتی ایجاد میکنند؛ البته میزان خطر چنین عوارضی بر اثر داروهای مختلف این خانواده متفاوت و از چیزی نزدیک به صفر تا خطرات قابل ملاحظه متفاوت است. با این حال برخی بیماران نیاز به درمان نگهدارنده با یک داروی ضد روانپریشی دارند.
درمان افسردگی دوقطبی حاد:
در مورد فایده نسبی داروهای ضد افسردگی استاندارد در بیماری دوقطبی، به طور عام، و بالاخص در حالات تند چرخی و مختلط اختلاف نظر وجود دارد، زیرا این داروها میتوانند سبب افزایش ماهیت چرخهای بیماری، بروز مانیا یا هیپومانیا شوند. به همین ترتیب در دورههای منفرد یا نخستین افسردگی دوقطبی در خط اول درمان یک تثبیت کننده خلق در کنار داروی ضد افسردگی تجویز میشود. ترکیب ثابت الانزاپین و فلوکستین (Symbyax) در درمان افسردگی دوقطبی حاد طی یک دوره 8 هفتهای مؤثر بوده و سبب بروز مانیا یا هیپومانیا نشده است.
جالب اینکه بسیاری از بیماران دوقطبی در مرحله افسردگی به درمان با ضد افسردگیهای استاندارد پاسخ نمیدهند. در این موارد لاموتریژین یا دوز کم زیپراسیدون (30 تا 80 میلیگرم در روز) ممکن است مؤثر باشد.
در بیماران دچار افسردگی دوقطبی که به لیتیوم یا سایر تثبیت کنندههای خلق و داروهای کمکی آنها پاسخ نمیدهند، به خصوص در مواردی که تمایل شدید به خودکشی یک فوریت پزشکی ایجاد میکند، درمان با تشنج برقی (ECT) میتواند مؤثر باشد.
سایر داروها: وقتی درمانهای استاندارد مؤثر واقع نشوند، ممکن است استفاده از سایر ترکیبات مؤثر باشد. وراپامیل (Calan, Isoptin) یک آنتاگونیست مجرای کلسیم است که اثرات ضد مانیای حاد دارد. چنین اثراتی در مورد گاباپنتین، توپیرامات، زونیزامید، لوتیراستام (Levetiracetam) و تیاگابین ثابت نشده است، هر چند در صورت شکست درمانهای استاندارد برخی بیماران از این داروها سود میبرند. لاموتریژین خواص ضد مانیک حاد ندارد، اما به جلوگیری از عود دورههای مانیا کمک میکند. برخی مطالعات کوچک حاکی از اثرات ضد مانیای حاد و اثرات پیشگیرانه فنیتوئین است. ECT یکطرفه در نیمکره غیر غالب بیتأثیر بوده یا حتی سبب تشدید علایم مانیا میشوند. ECT مختص مواردی است که بیمار دچار حالت نادر مانیای مقاوم است یا دچار عوارض طبی و فرسودگی مفرط (هیپرترمی بدخیم یا کاتاتونیای کشنده) است.
درمان نگهدارنده اختلال دوقطبی: پیشگیری از عود و دورههای خلقی مهمترین چالشی است که پیش روی بالینگر قرار دارد. رژیم انتخابی نه تنها بایستی به هدف اولیهاش ـ حفظ خلق طبیعی ـ بینجامد بلکه علاوه بر آن نباید داروهای تجویزی عوارضی ایجاد کنند که بر کارکرد فرد تأثیر بگذارد. برخی از عوارضی که منجر به قطع درمان میشوند عبارتند از: رخوت، تخریب شناختی، لرزش، افزایش وزن و بثورات.
لیتیوم، کاربامازپین و اسید والپروئیک، به تنهایی یا به صورت ترکیبی، رایجترین داروهای مورد استفاده در درمان درازمدت بیماران دوقطبی هستند. لاموتریژین اثرات پیشگیرانه ضد افسردگی و احتمالاً اثرات تثبیت خلق دارد. میزان تبدیل افسردگی بیماران دوقطبی تحت درمان با لاموتریژین به مانیا معادل همین میزان در بیماران تحت درمان با دارونما است. خواص ضد افسردگی پیشگیرانه و حاد لاموتریژین بر خواص ضد مانیای آن برتری دارد. با توجه به اینکه رخنه افسردگی در جریان درمان پیشگیرانه معضل دشواری محسوب میشود، لاموتریژین از این نظر نقش درمانی منحصر به فردی دارد. افزایش بسیار تدریجی لاموتریژین مانع از بروز عوارض نادر بثورات مهلک میشود. در بسیاری از مطالعات دوز میانگین 200 میلیگرم در روز بوده است. میزان بروز بثورات شدید (سندرم استیونس جانسون که یک نکرولیز اپیدرمی سمی است) در بزرگسالان حدود 2 در ده هزار و در کودکان 4 در 10 هزار برآورد میشود.
در جریان درمان طولانیمدت اغلب افزودن هورمون تیروئید به رژیم درمانی ضرورت مییابد. بسیاری از بیماران تحت درمان با لیتیوم دچار کمکاری تیروئید میشوند و بسیاری از بیماران دچار اختلال دوقطبی مبتلا به کژکاری ایدیوپاتیک تیروئید هستند. در راهبردهای تقویتی حاد T3 (25 تا 50 میکروگرم در روز) به دلیل نیمه عمر کوتاه آن ارجحیت دارد؛ در حالی که T4 در درمان نگهدارنده طولانیمدت به کار میرود. در برخی مراکز دوزهای هیپرمتابولیک هورمون تیروئید به کار میرود. یافتههای موجود حاکی است که دوزهای هیپرمتابولیک T4 هم در مراحل مانیا و هم در مراحل افسردگی سبب بهبود میشود. در جدول خلاصهای از اصول درمان اختلالات دوقطبی ارائه شده است.
اصول درمان اختلالات دوقطبی
حفظ کانونهای دوگانه درمان: 1. کوتاهمدت حاد و 2. پیشگیری
نمودار بیماری به صورت گذشتهنگر و آیندهنگر ترسیم شود.
مانیا یک فوریت پزشکی است: ابتدا آن را درمان کنید، آزمایشهای بیوشیمی بعداً انجام شود.
بارگیری والپروات و لیتیوم (Eskalith)؛ دوز لاموتریژین (لامیکتال) را به صورت تدریجی افزایش دهید. درمان تلفیقی حساب شده میتواند سبب کاهش عوارض جانبی شود.
در بیماران مقاوم به درمان به جای راهبرد تقویت، دارو را تغییر دهید.
در رژیم دارویی، لیتیوم را به دلیل خواص ضد خودکشی و محافظت عصبی آن حفظ کنید.
در صورتی که تصمیم به قطع لیتیوم گرفتید دوز آن را به آهستگی کم کنید.
بیمار و خانواده وی را در مورد بیماری و نسبت خطر به منفعت درمانهای حاد و پیشگیرانه آموزش دهید.
آمارها را ارائه کنید (50 درصد بازگشت بیماری ظرف 5 ماه پس از قطع لیتیوم).
میزان رعایت دستورات درمانی و خطر خودکشی را به طور مرتب ارزیابی کنید.
برای شناسایی و درمان علایم در حال ظهور یک نظام هشدار زودرس طراحی کنید.
در صورت لزوم با بیمار در مورد پرهیز از مصرف مواد و خودکشی قرارداد ببندید.
ویزیتهای مرتب ترتیب دهید؛ سیر و عوارض جانبی را پایش نمایید.
در صورت لزوم از تماسهای تلفنی در فواصل ویزیتها استفاده کنید.
برای آمادهسازی برخورد با علایم ظهور مجدد مانیا آموزشهایی ارائه کنید.
در مورد ابتلای همزمان به سوء مصرف الکل و مواد سؤال کنید و به این مشکلات بپردازید.
رواندرمانی هدفمند؛ به طبیسازی بیماری بپردازید.
در تدوین رویکردهای بالینی مؤثر در مورد بیماری، با بیمار به عنوان یک محقق همکار برخورد کنید.
در صورت موفقیتآمیز بودن درمان، در اعمال تغییرات در رژیم درمانی محتاط باشید؛ سیر بالینی را حفظ کنید و در صورت فقدان عوارض، درمان دارویی پیشگیرانه را با دوز کامل اولیه ادامه دهید.
در صورت ناکافی بودن پاسخ درمانی، در جستجوی روشهای مؤثرتر قاطعانه عمل کنید.
درمان، شناسايي و آگاهي از افسردگي
برنامه درمان، شناسايي و آگاهي از افسردگي (D/ART) يک برنامه آموزشي و اطلاعرساني چند مرحلهاي است که هدف آن آگاه کردن متخصصين بهداشتي و عموم جامعه از اين واقعيت است که اختلالات افسردگي شايع، جدي و قابل درمان هستند. اين برنامه در سال 1988 از سوي NIMH (مؤسسه ملي بهداشت روان) جهت افزايش دسترسي به درمان افسردگي و ارتقاء کيفيت آن شروع شد.
منبع : کتاب خلاصه روانپزشکی کاپلن و سادوک ترجمه دکتر فرزین رضایی