موضوع: اختلال خلقی
نویسنده: محمد امیدی فرد
همه گير شناسي
ميزان بروز و ميزان شيوع
اختلالات خلقي شايعند. در جديدترين مطالعات اختلال افسردگي اساسي در بين اختلالات روانپزشکي بالاترين شيوع طول عمر (حدود 17 درصد) را داشته است. در جدول 1 ـ 1/15 شيوع طول عمر انواع مختلف اختلالات افسردگي يک قطبي DSM-IV-TR (طبق هشت مطالعه بزرگ سطح جامعه) ارائه شده است. ميزان بروز ساليانه افسردگي اساسي 59/1 درصد (زنان 89/1 درصد و مردان 1/1 درصد) است. شيوع طول عمر انواع باليني مختلف اختلال دوقطبي در جدول 2 ـ 1/15 نشان داده شده است. ميزان بروز ساليانه بيماري دوقطبي کمتر از 1 درصد است، اما برآورد دقيق آن دشوار است زيرا انواع خفيفتر اختلال دوقطبي معمولاً تشخيص داده نميشود.
شيوع طول عمر اختلالات افسردگي
نوع اختلال شيوع طول عمر (%)
دوره افسردگي اساسي دامنه 17 ـ 5
ميانگين 12
اختلال افسردهخويي (ديستايمي) دامنه 6 ـ 3
ميانگين 5
اختلال افسردگي فرعي دامنه 10
ميانگين ـ
اختلال افسردگي عودکننده گذرا دامنه 16
ميانگين ـ
کل طيف يک قطبي 25 ـ 20
ميزانهاي شيوع طول عمر اختلال دوقطبي I، دوقطبي II، اختلال خلق ادواري و هيپومانيا
نوع اختلال شيوع طول عمر (%)
اختلال دوقطبي I 4/2 ـ .
اختلال دوقطبي II 8/4 ـ 3/0
خلق ادواري (سيکلوتايمي) 3/6 ـ 5/0
جنس
تقريباً در سراسر جهان و در همة کشورها و فرهنگها ديده شده که شيوع اختلال افسردگي اساسي در زنان دو برابر مردان است. طبق فرضيههاي ارائه شده دلايل اين تفاوت عبارت است از تفاوتهاي هورموني، اثرات زايمان، تفاوت فشارهاي رواني ـ اجتماعي زنان و مردان، و الگوهاي رفتاري مربوط به درماندگي آموخته شده. اختلال دوقطبي I برخلاف اختلال افسردگي اساسي، در مردان و زنان شيوع يکساني دارد. دورههاي مانيا در مردان شايعترند، و دورههاي افسردگي در زنان شيوع بيشتري دارند. وقتي دورههاي مانيا در زنان رخ ميدهند، احتمال اينکه به صورت مختلف تظاهر کنند (مثلاً مانيا و افسردگي) بيش از مردان است. همچنين حالت تندچرخي که طبق تعريف عبارت است از بروز حداقل 4 دورة مانيا در طول يک سال، در زنان شيوع بالاتري دارد.
سن
اختلال دوقطبي I عموماً در سنيني پايينتر از اختلال افسردگي اساسي شروع ميشود. سن شروع اختلال دوقطبي I از کودکي (حتي پنج تا شش سالگي) تا پنجاه سالگي و حتي در موارد نادري بالاتر، و به طور متوسط سي سالگي است. متوسط سن شروع اختلال افسردگي اساسي حدود چهل سالگي است و حدود پنجاه درصد از کل اين افراد بيماريشان در سنين بيست تا پنجاه سالگي شروع ميشود. اختلال افسردگي اساسي نيز ممکن است در کودکي يا پيري شروع شود. برخي دادههاي جديد همهگير شناختي حاکي از آن است که ميزان بروز اختلال افسردگي اساسي ممکن است در ميان افراد زير بيست سال در حال افزايش باشد. اين مشاهده ممکن است به افزايش مصرف الکل و سوءمصرف ساير مواد در اين گروه سني ربطي داشته باشد.
وضعيت تأهل
اختلال افسردگي اساسي بيشتر در افرادي پيدا ميشود که هيچ ارتباط بينفردي نزديکي ندارند و يا طلاق گرفته يا متارکه کردهاند. اختلال دوقطبي I در افراد طلاق گرفته يا مجرد شايعتر از افراد متأهل است، اما اين تفاوت احتمالاً به خاطر شروع اين اختلال در سنين پايين و نيز پيدايش اختلافات زناشويي در نتيجة اين اختلال است، که هر دو مشخصه اختلال دوقطبي I است.
مسايل اجتماعي ـ اقتصادي و فرهنگي
هيچ ارتباطي بين وضعيت اجتماعي ـ اقتصادي افراد و اختلال افسردگي اساسي پيدا نشده است؛ اما ميزان بروز اختلال دوقطبي I در گروههاي اجتماعي ـ اقتصادي بالاتر، بيشتر از متوسط به نظر ميرسد افسردگي در نواحي روستايي شايعتر از نواحي شهري است. اختلال دوقطبي I در افراد فاقد تحصيلات دانشگاهي شايعتر از فارغالتحصيلان دانشگاه است که شايد به خاطر سن شروع نسبتاً پايين اين اختلال باشد. ميزان شيوع اختلالات خلقي در ميان نژادهاي مختلف يکسان است. با اين حال اغلب بالينگران در بيماراني که زمينه نژادي يا فرهنگي آنها با بالينگران متفاوت است، تمايل دارند بيشتر تشخيص اسکيزوفرني را مطرح کنند تا تشخيص اختلالات خلقي.
بيماريهاي همراه
خطر بروز يک يا چند اختلال ديگر محور I در افراد دچار اختلالات خلقي عمده بيشتر است. شايعترين اختلالات همراه عبارتند از: سوءمصرف يا وابستگي به الکل، اختلال هول، اختلال وسواسي ـ جبري (OCD) و اختلال اضطراب اجتماعي. از سوي ديگر در افراد دچار اختلالات مصرف مواد و اختلالات اضطرابي خطر بروز طول عمر يا همزمان اختلالات خلقي بالاتر از جمعيت عمومي است. هم در اختلال يکقطبي و هم در اختلال دوقطبي مردان بيشتر با اختلالات مصرف مواد و زنان بيشتر با اختلالات همزمان اضطراب و اختلالات خوردن مراجعه ميکنند. به طور کلي ميزان ابتلاي همزمان مصرف مواد و اختلالات اضطرابي در بيماران دوقطبي بيشتر از بيماران دچار افسردگي اساسي يکقطبي است. در مطالعه همهگيرشناسي منطقه خدماتي (ECA)، سابقه طول عمر اختلالات مصرف مواد، اختلال هول (پانيک) و OCD در بيماران دچار اختلال دوقطبي I تقريباً دو برابر بيماران دچار افسردگي اساسي يکقطبي گزارش شد (ميزان اين سه اختلال در بيماران دچار اختلال دوقطبي I به ترتيب 61 درصد، 21 درصد و 21 درصد بود و اين ميزانها در بيماران دچار افسردگي اساسي به ترتيب 27 درصد، 10 درصد و 12 درصد گزارش گرديد). اختلالات همزمان مصرف مواد و اضطرابي در بيماران دچار اختلال دوقطبي و افسردگي اساسي يکقطبي سبب بدتر شدن پيشآگهي و افزايش بارز خطر خودکشي ميشود.
منبع : کتاب خلاصه روانپزشکی کاپلن و سادوک ترجمه دکتر فرزین رضایی